یکی از لذتهایی که دیگه ندارم اینه که...
تو این هوای سرد... سرما خوردم...
لحظه به لحظه چِـــکم کنه..
حالمو بپرســـه..
صد تا دکتر پیشنهاد بده و وقتی خونسردی منو ببینه خودش وقت بگیره و به زور ببرتم...
هزار تا خوردنی مفید برام آماده کنه..
وقتی تب دارم...می خوابـــــم...
کنارم باشه و نگرانـــــ و بیــدار...
وقتی با کابوس از خواب می پرم...
به آغـوشش پنــاه ببرم ....
بگه آرومــــ بــــــاش ..مــــن اینجــــام...
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.