توی بچگی چند باری خونمون رو عوض کردیم هر بار که به محله جدید
می رفتیم روزهای اول که با بچه ها می رفتیم فوتبال بازی می کردیم
خودم رو می زدم به منگلی. توپ میومد از زیر پام رد می شد. این پام به
اون پام می گفت برو بخواب خلاصه یه وضی بود. بعد از دو سه روز یه
دفعه بازی خودم رو رو می کردم. ای حال میداد بچه ها مونده بودن که این
چطوری یه شبه بازیش اینحوری شده. درست عین این فیلمها.
واقعا همه ما دهه شستی ها مبتکر و خلاق بودیم...
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.