حرف دل
پشیمان شده ام و میخورم
که ای کاش به جای عکس هایت
خودم را سوزانده بودم...
سخته وقتی همه چی کنارت هست...میخوابی ، بیدار میشی میبینی پر شدی از خالی ! پر شدی از بغض ! پر شدی از سکوت بدتر از درد !
. دلم خیلی برا بودنش تنگ شده ، اگرچه میدونم دیگه نمیاد ، اگرچه میدونم لمس دستای سرما دیدش واسم خاطره ساخته . اما چکار میتونم بکنم
فقط میتونم بگم اعتقادم به تک مصرع " از ماست که بر ماست " بیشتر شده
پ.ن : میدونم میخونی مخاطب خاص (کفش سیاه ، مانتو آبی ، شال سبز ، ابروهای ویژه) هر شب متکام داره خیس میشه ! فقط به خاطر کار خودم ... فقط ... فقطـ
مهدیـــــــا! کامم زجور روزگاران تلخ گشته
دلم بهر دمی دیدار رویت تنـــــــگ گشته
بازم یه عید دیگه....بدون تو...
کاش تمام روزها عزای عمومی بود
بجای این عید های بدون تو...
سر به گوش من بگذار
و آرام بگو :
دوستت دارم…
از چه می ترسی ؟!
فردا دوباره میتوانی انکار کنی…!
با خواب من چه کار داری؟
تویی که
تو روز روشن
خودت را از من دریغ می کنی…
عشق تو
شوخی زیبایی بود که خداوند با قلب من کرد ! زیبا بود امّا
شوخی بود !
حالا… تو بی تقصیری! خدای تو هم بی تقصیر است!
من تاوان اشتباه خود را پس میدهم…!
بیــــــــــدار شو
من همانم که برای بودنم
سالها بی خواب بودی !
مهم نیست کی مقصر است
باور کن مهم این است که یادمان باشد عمرمان کوتاه است
در پایان زندگی خواهیم گفت: کاش فقط چند لحظه بیشتر فرصت داشتیم
تا خوب بهم نگاه کنیم و همه ناگفته های مهر آمیز یک عمر را در چند ثانیه بگوییم
پس نازنین بیا آشتی کنیم با مهر
من رو ببخش نه به خاطر اینکه من لایق بخشش هستم بلکه تو لایق ارامش هستی من ارامش تو رو حتی به ارامش خودم نیز ترجیح میدم
بوسه ام را می گذارم پشت در
قهرکردی , قهرکردم , سر به سر
تو بیا , در را تماما باز کن
هر چه میخواهی برایم ناز کن
من غرورم را شکستم , داشتی ؟
آمدم , حالا تو با من آشتی ؟
همیشه رفتن بهترین نیست
گاهی میان رفتن وماندن هیچ فرقی نیست
چه قهر باشیم چه آشتی
اصل درست این است که عزیزان ما در خانه ی دل ما جای دارند
کمی مهربانتر باش لطفا !
برای شانه ام سنگین است
این سرسنگینی هـــا . . .
عادت دارم
هَـــر روز
جـــــایِ انگشــــــتانم را از روی شیشــــه یِ مانیتور پاک کنم
آخــــر
نوازش کردن عکـــــس هایَت
عادَت مَن است…
دلِ سبــــــزم را گــــــــره زد ..
و رفتــــ تا بــــــه آرزوهـــایش برســــد …
دل کنـدن از تــو
بـــا همـــه عشقی که بهــت داشـتـم
مــن رو بـه یـــه جـایــی رســوند
کــه حالا تــو چـشـمــاش زل بـــزنـــم
بـگــم : عــاشــقــمــی ؟
خـــب بــــه درکـــــــ …!
دلتنگی احساس قشنگیه
وقتی بدونی اونیکه دوسش داری
هیچوقت فراموشت نمی کنه
دلتنگی احساس قشنگیه
وقتی بدونی اونیکه دوسش داری
هیچوقت فراموشت نمی کنه
دلتنگی احساس قشنگیه
وقتی بدونی اونیکه دوسش داری
هیچوقت فراموشت نمی کنه
دلتنگی احساس قشنگیه
وقتی بدونی اونیکه دوسش داری
هیچوقت فراموشت نمی کنه
نگاهت کافیست تا دوباره در هوای آمدنت بمیرم ، تو همیشه دعوتی ، راس ساعت دلتنگی
دل من تنگ تو است
صندلیهای حیاط
پر برف دیشب …
و تو کی می آیی؟
که شود آب همه برفهایی
که نبودت را فریاد زده !
ای احمدیان به نام احمد صلوات
هر دم به هزار ساعت از دم صلوات
از نور محمدی دلم مسرورست
پیوسته بگو تو بر محمد صلوات
اللهم صلی علی محمد و آل محمد
حرف دل...
کاش بعضی ها بدونن “مخاطب خاص” شدنشون نتیجه احساسات “خاص” طرف مقابلشونه نه ویژگی های فردیشون !
به بعضیا باید گفت دم از مردونگى نزن …
سنگینه ، سُرفت مى گیره !
مهم این نیست که رفتی ، مهم اینه که دیگه برنگردی …
علاقتو جایی باس خرج کنی که یه شعوری پشتش باشه !
محبت هایت را شمردم !
درست بود اما این عشقت را پس بگیر ، گوشه ندارد …
عزیزکم حالا که داری میروی تا روزهایت را بدون من سر کنی ؛ بر سر دو راهی که رسیدی بپیچ به چپ ، به جهنم ختم میشود !!!
هوا گرفته بود، باران می بارید ...
دخترک زیر لب گفت خدای من چرا گریه می کنی ... اگر گریه کنی منم گریه میکنما ... قطره ای اشک زچشمان دخترک چکید ...
باز زیر لب گفت خدای من ... می دانم کوچکم، می دانم هیچم ... ولی خدای تنهای خودم دوستت دارم، گریه نکن ... به خاطر من گریه نکن ...
به سلامتی اونایی که ولنتاین امسال منتظر اس ام اس هیچکس نیستن ...
نمی فهمم
وقتی به نماز می ایستم
من ، تو را می خوانم… ؟!
یا تو ، مرا می خوانی …. ؟!
فقط کاش که عشق مان دو طرفه باشد . .
خدایا بفهمانم که بی تو چه می شوم ، اما نشانم نده
مهربانا هم بفهمانم و هم نشانم بده که با تو چه خواهم شد . . .
من از"معبود"یکتایم فقط یک چیز میخواهم،نگیرد هرگز از قلبت امید
استجابت را.
چِــقـــدر دلـَـــم تـَــنـــگــــ شـــده..
بــــرای اس ام اس بـــازی هـــایِ عـــاشــــقـــانــه یِ چــنــد ســاعـــتــه یِ
بـــی پــایـــان..
کـــه آخــــرش بـنـویـسـم فـِـــــــعـــــــلــــــا. . . ...
حرف دل
حرف حرف می آورد ... ،
حرف ِ تو امّا ...
اشک ...
قیافه ام تابلو شده بود !گفتن : چی میکشی ؟گفتم : زجر !گفتن : نه
یعنی چی مصرف میکنی ؟گفتم : زندگی … !
سراغم را نمیگیری !!
چه شد افتاده ام از چشمت؟
منم فانوس لبخندت
غرورت
گریه ات
خشمت
اسیرم
خسته ام
سیرم...
مرا دریاب که میمیرم...
سعدی کجایی؟ بیا و این شعرت را پس بگیر.... در شهرما بنی آدم ابزار
یکدیگرند
در گلوی من ابر کوچکی است...
میشود مرا بغل کنی؟!؟
قول میدهد گریه کم کند...
.: Weblog Themes By Pichak :.