تاريخ : برچسب:خاطرات خنده دار, | | نویسنده : zahra

 ما که خیالمون از بابت راست یا دروغ بودن آخر دنیا توی 21 دسامبر راحته،

آخه عربستان همیشه یه روز زودتر از ماست،وایمیسم ببینیم چی

میشه!!!!



تاريخ : برچسب:خاطرات خنده دار, | | نویسنده : zahra

 من یه پراید داشتم در حد لامبورگینی

دو روز دادم دست بابام

هیچی دیگه الان گاری بهتر از ماشین منه

حالا جرات داری به وسایل خودش چپ نگاه کن

آخرین چیزیه که میبینی



تاريخ : برچسب:جوک دوستانه, | | نویسنده : zahra

 یکی از شاخص ترین مزیت های سیم کارت های اعتباری اینه که می

تونی به بعضیا که حوصله شونو نداری بگی : “ شارژ ندارم "



تاريخ : برچسب:اس ام اس شب یلدا, | | نویسنده : zahra

همه لحظه هاي پاياني پاييزيت پر از خش خش آرزوهاي قشنگ

 

(پيشاپيش يلدا مبارك)

 



تاريخ : برچسب:اس ام اس فلسفی, | | نویسنده : zahra

 لبخند واگیر داره پس در آن ناقل باشید




تاريخ : برچسب:اس ام اس تنهایی, | | نویسنده : zahra

 خدایا نگاه کن , نگاه کن من تنها نیستم, نگاه کن , ما , تنهایم ببین ما چند

نفریم که داریم عشقمونوکناریکی دیگه میبینیم .



تاريخ : برچسب:جوک دوستانه, | | نویسنده : zahra

 یکی از فانتزیام اینه که توی بانک مرکزی حساب داشته باشم




تاريخ : برچسب:اس ام اس خداوند, | | نویسنده : zahra

 خدایا کدام پل در کجای دنیا شکسته است که هیچ کس به خانه

آرزوهایش نمیرسد!




تاريخ : برچسب:خاطرات خنده دار, | | نویسنده : zahra

 چوب جاروی هری پاتر تو حلقم اگه خالی ببندم: تولدم بود دارم به ترتیب

دارم کاغذ کادوها رو بازشون می کنم:

بابام:ی گوشی اکسپریا روش نوشته :200 بهت بدهکار بودم,الانم 200

تومنشو من دادم بقیه قسطاشو باید خودت بدی صداشو در نیار ,بخند

مامان:100 تومن پول با ی کاغذ:عباس اینو الکی گذاشتم جلو مهمونا آبرو

ریزی 

نشه,خرجش نکنیا پول برق و گازه الانم تابلو نکن بخند)من!!!

خونواده عمه:ی ظرف شیشه ای آجیل خوری(وااای عاشقشم!)

خونواده دایی:ی دست پارچ ولیوان خارجی(اینجا که رسید قلبم تیر

کشید)

داداشم:دسته پلی استیشن(واسه خودش گرفته بود گوسفند)

خونواده عمو:ی ساعت دیواری با 50تومن تراول( ساعتو زدن پذیرایی پوله

هم تقلبی از آب درومد)

خاله:اتوی برقیواجبتر از نون شب برام!)

دایی : آبمیوه گیریقلبم,جیگرم,

مایه حیات!)

مام بزرگ:ی ماچ آبدار(صورتم خیس شد,دندون مصنوعیاش هم افتاد تو

لباسم)

بابزرگ: ی پس گردنی با جمله ی"کره خر" مرد شدیا!

هیچی دیگ امسالم گاز و یخچال بیارن جهیزیم کامل می شه ایشالا!!!



تاريخ : برچسب:خاطرات خنده دار, | | نویسنده : zahra

 بزرگترین دلهره زندگیم اینه که

تو مهمونیا وقتی دارن بشقاب ته دیگو دست ب دست میچرخونن ب من

نرسه!



تاريخ : برچسب:خاطرات خنده دار, | | نویسنده : zahra

 ی گودزیلا(خواهرزادم)سه ساله دارم انگشتش بریده اومده ب من میگه

بیاخونش رو بخور؛اخه فسقلی مگه من خونخوارم؛



تاريخ : برچسب:اس ام اس دانشجویی, | | نویسنده : zahra

 قابل توجه دانشجویان:

امتحان وسیله هستش ، نمره دست استاده



تاريخ : برچسب:خاطرات خنده دار, | | نویسنده : zahra

 دیروز کلاسم تموم شد اومدم سوار ماشینم شم دیدم 2 تا از دخترای

دانشگاه پیش ماشینم وایستادن یکیشون داره تو آینه نگاه میکنه آرایششو

درست میکنه ، یه ذره اونورتر وایستادم دیدم یه دفه دوستش منو دید

گفت مهسا ماشینو که پارک کردی حالا بیا بریم دیگه!!!

مهسا دست کرد تو کیفشو گفت باشه فقط نمیدونم سوئیچ رو کجا

گذاشتم!!!

من داشتم شاخ در میاوردم عجب فیلمی بازی میکردن، دزدگیر ماشینو

زدم رفتم سوار شدم دیدم هردوتاشون قرمز شدن دارن میرن گفتم مهسا

خانم کارم تموم شد ماشینتون میارم میزارم سر جاش.



تاريخ : برچسب:اس ام اس عاشقانه, | | نویسنده : zahra

با یاد تو این ستاره ها رنگی بود

این دفتر خاطرات من سنگی بود

از درس کلاس عاشقی سهمم باز

یک زنگ فقط دوری و دلتنگی بود... 



تاريخ : برچسب:اس ام اس خداوند, | | نویسنده : zahra

ﺧﺪﺍﯾﺎ ....

ﺗﻮ ﺩﻧــﯿﺎﯼ ﻣﺎ ﺁﺩﻣــﺎ ...

ﯾﻪ ﺣﺎﻟﺘﯽ ﻫﺴﺖ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ " ﮐــﻢ ﺁﻭﺭﺩﻥ " !...

ﺗﻮ ﮐﻪ ﺧــﺪﺍﯾﯽ ﻭ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﺗﺠﺮﺑﺶ ﮐﻨﯽ ....

ﺧــﻮﺵ ﺑﻪ ﺣــﺎﻟﺖ ... !! 



تاريخ : برچسب:اس ام اس عاشقانه, | | نویسنده : zahra

 ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﯾﻪ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺍﺯﺵ ﻣﯿﺎﺩ ﺣﺘﯽ ﻗﺒﻞ

ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺪﻭﻭﻧﯽ ﭼﯽ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯿﺎﺩ ﺭﻭﯼ ﻟﺒﺖ،

ﻫﻤﯿﻨﮑﻪ ﯾﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻬﺖ ﻓﮏ ﻣﯿﮑﺮﺩﻩ ﻭﺍﺳﺖ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﯽ

ﺍﺭﺯﻩ



تاريخ : برچسب:اس ام اس خنده دار, | | نویسنده : zahra

 ﯾﻪ ﺍﺧﻼﻕ ﺧﻮﺑﯽ ﮐﻪ ﭘﺸﻪ ﻫﺎ ﺩﺍﺭﻥ ﺗﮏ ﺧﻮﺭﯾﻪ ، ﺷﻤﺎ ﻓﮏ

ﮐﻦ ﻣﺚ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﻫﺎ ﺭﻓﯿﻖ ﺑﺎﺯ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﻪ ﺳﻮﮊﻩ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽ

ﮐﺮﺩﻥ ﻫﺸﺘﺼﺪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺭﻓﯿﻘﺎﺷﻮﻧﻮ ﻣﯽ ﮐﺸﻮﻧﺪﻥ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﭼﻪ

ﺑﻼﯾﯽ ﺳﺮﻣﻮﻥ ﻣﯿﻮﻣﺪ ....



تاريخ : برچسب:خاطرات خنده دار, | | نویسنده : zahra

 مــــن بیشـــتر وقتـــا با تاکــسی میـــرم دانشــگاه!!!!

حــالا یـــه روز بـابـام مــهربون شـــد و ســوییچ ماشـینــشو داد گفــت با

ماشیـــن برو 
خلاصـــه مــام ماشــینو ورش داشــتیم و خوشــحال رفتــیم دانشــگاه

ولــی از اونجــایی کــه به ماشــین بردن عادت نداشــتم موقع برگــشت

یادم رفــت ماشــین آوردم با تاکـــسی برگـــشتم خونــه 

هـــه!!!

فردا صبــحش که بــابــام اومـــد بره ســر کار رفــت تو پارکــینــگ دیــد

ماشــین نیســت دادو بیداد که ماشــین و بردن حالا همــه همســایه

هام جمــع شــدن می خـــوان زنگ بزنن پلیـــس !!!

منــــم شـــدید ناراحـــت که یهـــو یکـــی از همـــسایه ها گفـــت البته

من ماشیـــنتونو از دیروز تا حالا نــدیــدم ایــنو کــه گفـــت فهـــمیدم کــه

چه گــندی زدم

حالا مگــه روم میـــشه بگم ماشــین کجاســـت ?????

مـــن : بابا فــک کنـــم بدونـــم ماشـــین کجــاس

بــابــام : کجــاس؟؟؟

من:دیـــروز دادی برم دانشـــگا یادم رف بیارمـــش

بــابــام که کــلا ازم قطــع امیــد کـــرد 

همسایه هام همووووون کف پارکینگ هیلیـــکوپتری مـــیزدن 

اینـــم مــن مث همـــیشه ¯\_(ツ)_/¯



صفحه قبل 1 ... 17 18 19 20 21 ... 40 صفحه بعد
  • اوکسیژن
  • ریاح