نمی توانیم کاری کنیم که مرغان غم بالای سرمان پرواز نکنند...........
اما میتوانیم کاری کنیم که.........
بالای سرمان لانه نسازند
بـه ســلـآمـتـی پــدری کــه شــبـآ تـو رخـتـــ خــوابـش بــه جــآ خـوآبـــ خـوش دیــدن، بــه آیــنـده پــســرش فـکــر مــی کــنــه!!!
امــا صــبــح کــه مــنـو مــی بــیـنــه مـی گــه: دیــشــب خـیــلـی خــوبـــ خــوابـیــدم...
بـابــآیــی خــیــلـی دوســتـــ دارم...
به سیگارش پک محکمی زد و بعد زیر پا لهش کرد..
رو به همکارش کرد و گفت: دستاش انگار خواهش زندگی داشت !!
صداش کردن،رفت نفر بعدی و بشوره..،!
آشوب،.
همان حس غريبيست
كه وقتی به
لبهای تو
لبخند
نباشد،
دارم...!
یک حقیقت...
اونی که رفت و ترکت کرد
مطمئن باش ارزش تو رو نداشت!
تو سعی کردی بهترین باشی و بودی
اون دنبال خوب نبود دنبال تجربه بود!
پس برای کسی که ارزش تو رو ندونست غصه نخور.
این دسته جماعت عادتشون که دیگران رو تجربه کنن
نه اینکه عاشق بشن و صادقانه دوست داشته باشن.
پس بگو :رفت به درکککککککک
اصلا ارزش من رو نداشت. بی خیال!!
تازه به درک برای بعضی ها کمه اونایی که واسه خوش گذرونی و تجربه باهات هستن
اگرهم بخوان بمونن باید بهشون راه ندی
و این جمله رو به کار ببری هرییییییییییییییییییییی....تو لیاقت منو نداری
موقع خسته شدن به دوچيز فكر ميكنم ... آنهايي ك منتظر شكست من هستند تا به من بخندند و آنهايي ك منتظر پيروزي من هستند تا با من بخندند
آهای پسر سرزمین من ,دیروز مردان غیورسرزمینم مردانه در میدان میجنگیدند...معلوم هست کجایی خیلی وقت است تو را گم کرده ایم !!!
امروز داری توی آرایشگاه ها ابرو بر میداری ، مو رنگ میکنی ، دماغت را سر بالا میکنی درجستجوی .....هستی!!!
آهای پسر سرزمین من . . دختران سرزمین من نیاز به مردی دارند که محکم باشد ، قوی باشد در سختی ها ،در دشواری ها همراه و همیارشان باشد انقدر قوی وغیور باشد ....که همه دنیا در برابرش کم بیاورد...
آهای دختر سرزمین من ....احساس میکنم این روزها معنای زیبایی را گم کردی خواهرم باور کن زیبایی در چشمهای امانتیه رنگ روشن و لبهای برجسته کرده سرخ نیست...
باور کن هر چه قدر هم دماغت را کوچک کنی و سر بالایش کنی در چشم یک پسر واقعی زیبا نخواهی شدملاک های زیباییت را تغییر بده...
زیبایی ظاهری هر فرد همانیست که خدا در وجودش قرار داده زیبایی ظاهر زمانی به چشم خواهد آمد که تو قلب پاکی داشته باشی ...این حرف شعارنیست هرگز,اونوقت همه تو را زیبا خواهند دید
دختر زیبای سرزمین من از صمیم قلب برایت آرزو میکنم زیبایی حقیقی گم شده ات را دوباره پیدا کنی!!!
خــدایــا ...
تـو که انقــد باحــالی ... تو کــه عشــق ٍ منـــی...
نوکـــرتم !
یه کـاری کـن قبـل از عیــد هیــچ بچــه ای تو حســرت ٍ لبــاس ٍ نــو نمــونه ...
دمـــت گـــرم *
یک بار ، یک بار و فقط یک بار می توان عاشق شد …
عاشق زن ، عاشق مرد ، عاشق اندیشه ، عاشق وطن ، عاشق خدا ، عاشق عشق …
یک بار و فقط یک بار … بار دوم دیگر خبری از جنس اصل نیست !
سهراب سپهری در جشن تولد یک سالگی فرزندش گفت :
عزیزم ! یک بهار ، یک تابستان ، یک پاییز و یک زمستان را دیدی ! از این پس همه چیز تکراریست …
گارسون آمد …
پرسیدم : تلخ ترین قهوه ای که دارید چیست ؟ آهی کشید و جواب داد : زندگی …
پرسیدم : با چه شیرین میشود ؟ جوابی نداد … خواستم دوباره بپرسم که سرانجام با یک پوزخند جواب داد : شیرین شدنی نیست تا وقتی که ما انسان ها گناهکاریم !
موضوع انشا : خوش بختی …
به نام خدا
خوش بختی یعنی قلب پدر و مادرت بتپد …
پایان !!!
وقتی کسی به تو گفت که از ته دل دوستت دارم، مواظب باش. چون هنوز جایی در بالای دلش برای دیگران هست
در قرن ما تعریف عشق گره خوردن “تن ها “ست نه پیوند قلبها!
تا حرف از صداقت شد :
صدا
قط
شد …
زندگی مثل سیگار است ، روشن که شد ، بکشی یا نکشی تا انتها می سوزد …
خدایا !
آدم خلق کردی یا تخم مرغ ؟ چرا همه تو زرد از آب در میان ؟
اونایی که حرف برای گفتن کم دارن ، درد برای گفتن زیاد دارن …
پیاده از کنارت گذشتم، گفتی:" برسونمت خوشگله؟؟؟"سواره از کنارت گذشتم، گفتی:" برو پشت ماشین لباسشویی بنشین جوجه!!!
"در صف نان، نوبتم را گرفتی چون صدایت بلندتر بود /در صف فروشگاه نوبتم را گرفتی چون قدت بلندتر بود !!!.در سینما بازیگر موقع زایمان فریاد کشید و تو بلند گفتی:"زهرمار!!!
"در خیابان دعوایت شد و تمام ناسزاهایت،فحش خواهر و مادر بود!!!
تو ازدواج نكردي و به من گفتي زن گرفتن حماقت است من ازدواج نكردم و به من گفتي ترشيده !!!عاشق که شدی مرا به زنجیر انحصارطلبی کشیدی ،عاشق که شدم گفتی مادرت باید مرا بپسندد!!!
من باید لباس هایت را بشویم و اتو بزنم تا به تو بگویند خوش تیپ !!!
من باید غذا بپزم و به بچه ها برسم تا به تو بگویند آقای دکتر!!!
وقتی گفتم پوشک بچه را عوض کن، گفتی بچه مال مادر است وقتی خواستی طلاقم بدهی، گفتی بچه مال پدر است ..
اتفاقهایی هست که حسرت آن تا همیشه باقی میمانند مثل حسرت یک بار دیگر بوسیدن دستان مادر
چـهـره تــو..
خـود دایـرة الـمـعـارفـی اسـت
کـه ثـابـت مـیـکـنـد "خـــُدا" مـهـربـان اسـت.
ای نگاره در ذهنم ..
ای ندایی در صوتم ...
ای وجودی در کنکاشم ....
به نامت شروع میکنم این آغاز را ای هم نامم , خدایــــــــــم .
تــو این زمونــه دو نفــر همیــشه تنهــان
یکیــش دختــری ک آرایــش بلد نیـســت
یکــی هم پســـری دروغ گفـــتن بلد نیســـت!!
بــــه سلامتـــی هردوشون !!!
بعضی وقتا دلم واسه مامانم میسوزه وقتی میام تو اتاقم و غرق دنیای مجازی میشم و اون تنها نشسته تلویزیون میبینه
.
چه نسل بی عاطفه ای شدیم ما
کاش انسانها همانقدر که از ارتفاع میترسیدند ، کمی هم از پستی هراس داشتند …
میگفتند:
سختی ها نمک زندگــــــی است
امّا چرا کسی نفهمید
"نمــــــک" برای من که خاطراتم زخمی است
شور نیست
مزه "درد" میدهد
بدترین چیز اینه كه محبت مادروووووووووو با هان و چیه و.... جواب بدیم
بعد زنگ یه غریبه كه فقط هوسه با جااانم جواب بدیم.!
خدایا ایستاده مردن را نصیبم کن که از نشسته زیستن در ذلت خسته ام...
تاوان حرفهايي كه نميزنم موهاي سفيدي است لابه لاي موهايم
ﺑـــﻪ ﺑﻌﻀــﯽﻫـــﺎ ﺁﻧﻘﺪﺭ
ﺑﻬــــــــﺎ ﻣﯿـــﺪﯼ ﮐـﻪ ﯾـﻪ ﺭﻭﺯ
ﺧــﻮﺩﺗــﻢ ﺩﯾﮕـﻪ
ﻧﻤﯿﺘـــــﻮﻧـﯽ ﺑﺨــــﺮﯾـــﺶ!!..
ساده ک باشی زود حل میشوی میروند سراغ مسئله ی بعدی...
نکند فکر کنی در دل من یادتونیست....گوش کن"نبض دلم"زمزمه اش باتو
یکیست.
ایـن شــعـرهــا
بـــرونــد بــه جــهنّـم
مـن فـقــط
دیــوانـه آن لحــظـه ام . .
که قــــلـبت . .
زیـــر ســرم
دسـت و پـــا مـیـزنـد . .
شـب و روز دعـا مـی کـنـم تـا مـن زنـده ام عـلـم اونـقـدر پـیـشـرفـت
نـکـنـه..
کـه »تــــــو« بـتـونـی از تـو عـکـسـا و فـیـلـمـهـا بـــِــــری..
لحظه ی قشنگیه :
وقتی که اعصابت خورده
ولی عشقت میاد دستت رو آروم می گیره
... و فشارش می ده، میبوسه….
و تو اینقدر آروم می شی
که اگه صد سال بقیه می نشستند
و باهات حرف می زدن آرامش نمی گرفتی… !!!
مادرم ....
قدمهایت را بر روی چشمانم بگذار
تا چشمانم بهشت را نظاره کنند...
به سلامتی تموم مامانهای دنیا
خدایا من اگر بد کنم تورا بنده دیگر بسیار است تو اگر با من مدارا نکنی
مرا خدایی دیگر کجاست؟؟؟؟
دوس دارم تو این سن باشم و به زمان زنگ انشای دوران مدرسم برگردم
و هرچی دل تنگم میخواد بگم الان که حرف زیاد دارم....
قـــدیـــمــــا.. . . .
اون زمان ها که شامپوی موجود خمره ای زرد بود،اگه یه وقت صورتیش
که رایحه ی سیب داشت گیرمون می اومد ذوق مرگ میشدیم..سُس
مایونز کالای لوکسی بود؛ پُفک نمکی و ویفِر شُکلاتی آخرتِ خوراکی ها
بود.. صفهای طولانی برای 20 لیتر نفت.. بگو مگو سر کپسول گاز که با
کامیون تو محل ها توزیع میشد.. جهیزیه ی نوعروس که خانواده اش رو
به زحمت می انداخت..پوشیدن کفش آدیداس رویا بود....
همه ی اینها بود؛ موشک و بمب و شهید و ... هم بود.... اما کسی از
قحطی حرف نمی زد...
و امـــا امـــــــــروز... . . .
توی فروشگاه ها فقط شامپو و کفش های خارجی دیده میشه..از انواع
تنقلاتم که دیگه هیچ.. از موبایل و تبلت و دارو های چاقی ولاغری و
صندلی های ماساژور گرفته تا بستنی با روکش طلا و رینگ اسپرت و ...
فراوونه..
با این همه تجملات تو ماشین هامون نشستیمو از شنیدن کلمه ی
قحطی به لرزه می افتیم ،به سمت بازار ها هجوم میبریم که نکنه
تیشرت فِلان مارک گیرمون نیا و ..
متاسفانه اِشتهایمان برای مصرف،تجمل،پُز دادن و له کردن دیگران
سیری ناپذیر شده است..!
ورشکسته شدن انتشاراتی ها،بی سوادی برخی دانشجو ها،خلوت
بودن کتابخانه ها و.. برایمان مهم نیست اما از گران شدن اُدکلن مورد
علاقه ی خود سخت ناراحتیم..
قحطی امــــروز... قحطی انسانیت است... قحطی اخلاق... قحطی
همدردی... قحطی مهربونی...
که ما در این روزگار آن را به وضوح لمس می کنیم.
در یک جای دور پیرمردی نارنجی پوش با عجله وارد بیمارستان شد و
کودکی را روی دست داشت.. به پرستار گفت:خواهش می کنم به داد این
بچه برسید..
پرستار گفت:این بچه احتیاج به عمل دارد.. هزینه ی عمل را باید بپردازید..
مرد گفت:اما من پولی ندارم.. یه ماشین با این بچه تصادف کرد و فرار
کرد.. پدر و مادر این بچه رو هم نمی شناسم.. شما عملش کنید ؛من پول
عمل رو تا شب براتون میاورم..
دکتری که باید عمل رو انجام میداد بدون اینکه به اون کودک نگاهی بیندازد
گفت:این قانونه بیمارستانه ؛ هزینه ی عمل از قبل باید پرداخت شود...
صبح روز بعد همان دکتر سر مزار دختر کوچکش ماتش برده بود و به
دیـــــروزش می اندیشید...
.: Weblog Themes By Pichak :.